شکوفندگی انسانی از دیدگاه فوت با نظر به آراء ارسطو
نویسندگان
چکیده
اخلاق فضیلت ارسطویی اخلاقی غایتگرا بود، بدین معنی که هدف از کسب فضایل اخلاقی را دستیابی انسان به سعادت یا اودایمونیا میدانست. بهترین تعبیری که از اودایمونیا صورت پذیرفته است شکوفندگی انسانی است که محور اصلی اخلاق ارسطو و نیز فیلسوفان معاصر قائل به اخلاق فضیلت را شکل میدهد. تحلیل ارسطو از شکوفندگی انسانی که در بافتی زیستمحور صورت میگیرد، مبتنی بر مفهوم ارگون یا کارکرد است. از این حیث ارسطو در توصیف شکوفندگی انسانی بر کارکرد خاص انسان تکیه میکند. از نظر ارسطو کارکرد خاص انسان نمیتواند صرفاً در تغذیه، رشد و تولید مثل خلاصه شود، زیرا انسان در داشتن این ویژگیها با گیاهان و حیوانات مشترک است. پس آنچه باقی میماند فعالیت عقلانی است که مختص انسان بوده و این فعالیت میباید با بهترین و کاملترین فضیلت سازگار باشد. فیلیپا فوت، یکی از مهمترین فیلسوفان اخلاق فضیلت معاصر، تحلیلی از شکوفندگی انسانی به واسطة کسب فضایل اخلاقی ارائه میدهد که علیرغم تشابهات فراوان، اختلافهای مهمی با تحلیل ارسطویی دارد. فوت در تحلیل خودش از شکوفندگی انسانی در نسبت با ارسطو بیش از حد بر جنبة زیستشناختی انسان تکیه میکند و لذا از سایر ویژگیهای اختصاصی انسان غفلت می ورزد. این امر موجب بروز اشکالات و ابهاماتی در تحلیل فوت از شکوفندگی انسانی شده و در نتیجة نقدهای جدیای را متوجه دیدگاههای اخلاقی وی میسازد.
منابع مشابه
بازاندیشی نسبت نظر و عمل در کار معمار، با تکیه بر خوانش گادامر از آراء ارسطو دربارۀ «حکمت عملی»
This paper provides answers to one of the most commonly asked questions in architectural education, which is about the lack of coherence resulting in the separation of theory and practice in architecture, by exploring philosophical concepts and assumptions. A look into Aristotle’s views about practice and theory reveals a new meaning of “practice," dimensions of which have been...
متن کاملنظریه عقل ابن سینا با نظر به تفسیرِ او از نظریه نوس در فلسفه ارسطو
ارسطو نوس را در تحلیلات ثانوی به عنوان ملکه معرفتی و دانش علمی برهانناپذیر معرفی میکند. کارکرد این ملکه معرفتی دریافت اصلهای دانش و اموری است که همه دانشها بر آن استوارند. نوس در درباره نفس به عنوانِ ویژگی انسانی شناخته شده است؛ آن ویژگی در ما که نفس به واسطه آن میشناسد و حکم میکند. نوس از نظر ارسطو واجد تقسیمهایی است: عملی و نظری، منفعل و سازنده. نوس منفعل پیش از...
متن کاملمقایسه آراء فارابی و ارسطو درباره قوای نفس انسانی
علم النفس از مهم ترین بخش های فلسفه و همواره مورد توجه فیلسوفان بوده است که موضوع آن شناخت طبیعت نفس و قوای آن است. در بحث نفس این امر مسلم است که تمام آثار ادراکی و غیر آن که در نبات، حیوان و انسان یافت می شود، ناشی از قوای نفس است. ارسطو در بحث خود از نفس برای آن سه مرتبه نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی را بر شمرد و در مورد نحوه ترتیب آنها چنین ابراز کرد که انواع مختلف نفس به گونه ای هست...
منابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
مجله پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریزناشر: دانشگاه تبریز
ISSN 2251-7960
دوره 5
شماره 9 2012
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023